ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بگذار لبهایــت برای بوسیدن باشد
چشمهایــــــت به اندازه ی کافی
حرف برای گفتن دارد...
.
.
از من بگریزید که می خوردهام امروز
با من منشینید که دیوانهام امشب
یک جرعه آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانهام امشب
.
.
بردی به غمزه ی همه صبر و قرار من / آخر به سر رسیده چه خوش انتظار من
ترسم دوباره فاصله افتد میان ما / می بوسمت که بوسه شود یادگار من
.
.
ما نسل بوسه های ممنوع ایم عشق را
میان لبهای هم، پنهان کرده ایم تا نمیرد
.
.
درنگی کن در آغوشم که امشب
فروزانست بزم عشق دیرین
نمی خوابیم و می نوشیم تا صبح
ز جام بوسه ها ، بس راز شیرین . . .
.
.
بوسه از آن جهت بود شیرین
که نشان محبتی باشد
نزد من بوسه ای بود خوشتر
که در آن سوءنیتی باشد!
.
.
با نگاهی که رنگ مستی داشت
خنده ای بر لبانش گذر کرد
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب
.
.
چشمان من هزار زبان دارد
من ساقیم به محفل سرمستان
تا کی ز درد عشق سخن گویی
گر بوسه خواهی از لب من بستان
.
.
تنها به خنده
یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار از دل تنگم زدودنی ست
در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
من نیز می ربایم
اما چه ؟
بوسه بوسه از آن لب ربودنی ستبگذار لبهایـــــت برای بوسیدن باشد
چشمهایــــــت به اندازه ی کافی
حرف برای گفتن دارد...
.
.
از من بگریزید که می خوردهام امروز
با من منشینید که دیوانهام امشب
یک جرعه آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانهام امشب
.
.
بردی به غمزه ی همه صبر و قرار من / آخر به سر رسیده چه خوش انتظار من / ترسم دوباره فاصله افتد میان ما / می بوسمت که بوسه شود یادگار من
.
.
مـــــا
نسل بوسه های ممنوع ایم
عشق را
میانِ لبهای هم، پنهان کرده ایم
تا نمــــــــــیرد !
.
.
درنگی کن در آغوشم که امشب
فروزانست بزم عشق دیرین
نمی خوابیم و می نوشیم تا صبح
ز جام بوسه ها ، بس راز شیرین . . .
.
.
بوسه از آن جهت بود شیرین
که نشان محبتی باشد
نزد من بوسه ای بود خوشتر
که در آن سوءنیتی باشد!
.
.
با نگاهی که رنگ مستی داشت
خنده ای بر لبانش گذر کرد
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب
.
.
چشمان من هزار زبان دارد
من ساقیم به محفل سرمستان
تا کی ز درد عشق سخن گویی
گر بوسه خواهی از لب من بستان
.
.
تنها به خنده
یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار از دل تنگم زدودنی ست
در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
من نیز می ربایم
اما چه ؟
بوسه بوسه از آن لب ربودنی ست
یه بوسه تقدیم به آنکه دارمش دوست تقدیم به آنکه قلبم از اوست اگر مهتاب از تن برکند پوست جدا هرگز نگردد یادم از دوست
.
.
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند
قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند
تارموی توست اما ریشه ی عمر من است
.
.
اگه دوست داری عمیق ترین ، طولانی ترین و محکم ترین بوس دنیا رو تجربه کنی
بیا پیش خودم تا لباتو بذارم رو لوله جارو برقی
.
.
لیوان ز لبت بوسه گرفت من ز لیوان دیدی ز لبت بوسه گرفتن به چه عنوان؟
.
.
اندکی عاشقانه تر زیر باران بمان,ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کنند
.
.
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم
.
.
بوسه یعنی اتصال سیم های مثبت و منفی یک جریان برق 66000 ولتی که اگه زیاد طول بکشه فیوز مرکزی بدجوری میزنه بیرون!!
.
.
بوسه تنها تصادفی است که پلیس راه ندارد. دریای غم تنها دریایی است که ساحل ندارد. قلب تنها چیزی است که شکستنش صدا ندارد. عاشقی تنها دردی است که درمان ندارد.
.
.
وقتی دل تنها کالائیست که خدا شکسته ی آن را می خرد پس چرا من به دست کسی که دلم را شکست بوسه نزنم؟!
.
.
پرنده را دوست دارم اما نه تو قفس بوسه را دوست دارم اما نه تو هوس .....اما .........تو رو دوست دارم تا آخرین نفس.
.
.
لیوان ز لبت بوسه گرفت من ز لیوان
دیدی ز لبت بوسه گرفتن به چه عنوان؟
از بس ز لبت بوسه چون قند گرفتم
از قند لبت من مرض قند گرفتم...